طِراز

امام را دوست می دارم.
و البته بعد از هر بار شنیدن سخنانش ارادتم چند برابر می شود.
دوران دانشجویی, دورانی جوانی و جاهلی و قصور, سر انتخاب واحد وصیت نامه با خودم می گفتم: ای بابا وصیت نامه که نشد درس!
مانده بودم این یک واحد را چگونه بگذرانم!
که دست بر قضا همان جلسه اول استادمان که خدا حفظشان کند چنان شیرین و واضح و البته با مثال عینی و به روز تدریس کردند که گمان می کنم تنها کلاسی بود که تا پایان ترم سر آن غیبت نکردم...
روان اماممان شاد ...
فقط کاش ما پویندگان (به اصطلاح) راه امام کلام ایشان را مصادره به مطلوب نکنیم.

امروز در شبکه اجتماعی فرندفید چرخی می زدم که نکته ایی توجهم را جلب کرد
و آن عدم فعالیت جدی دختران "حزب اللهی" است در مباحث سیاسی و فرهنگی.
اعتراف می کنم شاید قبلا به این اندازه در این مورد دقیق نشده بودم اما امروز چرایی آن بیش از پیش برابم مهم شد.
در مقایسه دختران دو جناح مخالف آنچه که به وضوح دیده می شود عدم تمایل شرکت دختران ارزشی است در مباحث جدی حوزه سیاست و فرهنگ، و این مقوله میبایست مورد آسیب شناسی متخصصان قرار گیرد.
اما دلایل این امر را به صورت گذرا اشاره می کنم:
1- نداشتن دانش کافی در حوزه سیاست و فرهنگ که البته نوک پیکان کم کاری کمی به سمت خود بانوان ارزشی است.
2- عدم اعتماد به نفس برای شرکت فعالانه در این دو حوزه.
3- عدم اتحاد دختران حزب اللهی که البته با کمال تاسف باید گفت این آفت جوامع حزب اللهی است که با گروه های هم راستای خود خیلی آبشان در یک جوب نمی رود! اما در کل میزان اتحاد دختران حزب اللهی در مقایسه با پسران این قشر بسیار کمتر است. که بدیهی است این خود، ریشه در مواردی دارد که اشاره به آنها در حوصله این پست نمی گنجد و خود پستی مستقل می طلبد.
4- عدم علاقه به اینگونه مباحث!
و البته دلایل دیگری نیز ممکن است در این موضوع تاثیر گزار باشد که همت شما را می طلبد برا شناسایی، و یک یا علی جمعی می خواهد برای رفع این موارد.
همتتان مضاعف